ارغوان

دور دست نیافتنی!

دوستت می دارم

چونانِ رودخانه ی خشکی

که ابر سرگردان را 

به لب های تو تشنه ام

چونانِ شاعر تبعیدی

به خون دیکتاتور 

دور دست نیافتنی!

کاش ارغوان بگوید

ادامه دهنده ی کدام راه نیمه رفته ام

آن هنگام که دختران کوچک را

از پیامبران پدوفیلی پس گرفتم،

خانه ی خدا را 

روی سرش خراب می کنم 

دور دست نیافتنی!

راستی!

پس از تمام ناگوار ها

دوست داشتنت

هنوز جان بخش است

من از ویرانه ها تو را

و از تو خودم را

دوباره پیدا می کنم 

#محمد_امین_ناجی 

جوخه های رهایی ، محمد امین ناجی

مشتی خرافه جهان را فرا گرفت

از ترس مقعدتان لال مانده اید

تخم شجاعتتان را کشیده اند

ای شاعرانِ اَخته بمیرید بعد از این.

یک شاعرِ صبور به دردم نمیخورد

من در جهانِ خودم شعر میشوم

اندازه ی تمام جهان داد در من است

بغض شکسته و فریاد در من است

در این دو روز مانده به مرگم 

بدون شک

یک مرد لندهور به دردم نمیخورد

«پرواز را دوباره به خاطر بیاورم»

من در هوای شجاعت شناورم

من سرنوشت خودم را سروده ام

دیریست از جهان شما پر گشوده ام

ای تاجران سیاهی که مرگ مینوشید

عمر دراز و دور به دردم نمیخورد

ای رفتنی ترین شب تاریخ با تو ام

فردا زمین دوباره پر از راه میشود

فردا زمان دوباره پر از نور میشود

ای عابران مرده، به من اقتدا کنید

یک راه بی عبور به دردم نمیخورد

این شعر تا قیام قیامت مرا بس است

زخمی که بر تن تاریخ می زنم

من از سکوت شما شرمگین شدم

ای شاعرانِ خموش، 

خُفتگانِ زمان

آغوش می گشایم و بر فراز جهان

ایرانِ بی غرور به دردم نمیخورد

ای حاکمان زمان،

وارثان خزان

اینک زمان به کامِ شما و

زمین از آنِ شما

فردا خزان ، از آنِ شما و

سکوت، اذانِ شما

در کوچه های زمان پاسبان هستم

یک غده ی سرطانی به جانتان هستم 

بر جوخه های رهایی عجیب دلبستم

یک مرگ سوت و کور به دردم نمیخورد

#محمد_امین_ناجی 

#جوخه_های_رهایی

غزل پاییز ، محمد امین ناجی

باید که از این پنجره پاییز بسازم

با دیدن هر منظره پاییز بسازم

باران به من آموخت که هنگام رهایی

با سردیِ هر خاطره پاییز بسازم

ای قرص ترین ماه ، بمان در شب چشمم

تا با تو و ، بی دلهره پاییز بسازم

سیلاب گره خورده کمی با خم مویت

تا با سرِ تو یکسره پاییز بسازم

ای بهمن سوزنده در این پاکت نم دار

بگذار که در حنجره پاییز بسازم

محمد امین ناجی

#محمد_امین_ناجی

#پاییز

#غزل

بازگشت به دوران وبلاگ نویسی

سلام به همه کسایی که این پست رو میبینن.

ظاهرا مجبوریم یه کم عقبگرد داشته باشیم و از اول شروع کنیم.

هیچوقت فکر نمیکردم دوباره این وبلاگ رو آپدیت کنم.

به امید خدا از این به بعد دوباره وبلاگ نویسی رو شروع میکنم

محمد امین ناجی

شاعر ، ترانه سرا

امشب که بگذره/محمد امین ناجی

با سلام

بی مقدمه برم سر اصل مطلب

خیلی وقت بود که به وبلاگم سر نزده بودم و همینطور ترانه هایی که از من با

صدای خواننده ها منتشر میشد رو وقت نمیکردم اینجا بذارم

به خاطر همین بعد از کلی وقت یکی از کارامو که تقریبا دو سال پیش منتشر شد رو الان میذارم

ترانه ی "امشب که بگذره"

با صدای زیبای سهیل محمدی

آهنگسازی بسیار خوب محمد محتشمی

و تنظیم فوق العاده ی محمد کبیری

متن ترانه رو واستون میذارم اگه دوس داشتین نظرتون رو بفرستین

امشب به جای تو ، این بغض لعنتی ، میشینه رو به روم

کاری نمیکنه ، حرفی نمیزنه ، سنگین شده گلوم

من سعی میکنم ، با بی تفاوتی ، باهاش تا کنم

امشب که بگذره ، دیگه غرورمو ، باید رها کنم

امشب که بگذره ، راه من و تو هم ، میرسه آخرش

تنهایی منو ، هیشکی به جز خودم ، نکرده باورش

امشب قراره تو از پیش من بری

دار و ندارمو همرات میبری

من دلخورم ازت معشوق لعنتی

من بغض میکنم تو بی تفاوتی

امشب غریبه ها ، حرفای کهنه رو ، تکرار میکنن

این عشق ساده رو ، با این کنایه ها ، دشوار میکنن

شاید تو این شبا ، با هر بهانه ای ، می افتم از چشات

از چشم تو که نه ، از چشم هر کسی ، از چشم لحظه هات

من خوان آخرم ، از من که بگذری ، دنیا تموم شده س

 از من که بگذری ، تو آخرین نفس ، تنها تویی و بس

برای دانلود اینجا کلیک کنید

......

پ ن :

این کار رو خودم با صدای چهار نفر شنیدم

اما شما فقط با صدای خواننده ی اصلی این اثر جناب سهیلی میشنوید.

حس خوشبختی با صدای نادر مسچی ترانه سرا محمد امین ناجی

سلام به همه ی دوستان و همراهان همیشگی
با آماده شدن کار جدیدم به نام "حس خوشبختی" بهونه ای پیدا کردم که دوباره وبلاگمو آپ کنم.
خوشبختانه این بار هم با دوست عزیزم نادر مسچی کار کردم و همونطور که قبلا گفته بودم همکاری من و نادر ادامه
داره و بازهم خبرای خیلی خوبی از همکاری هامون رو براتون خواهم گذاشت.
و اما در مورد "حس خوشبختی"،بیت اول این کار رو تقریبا سه سال پیش نوشتم و گذاشتمش کنار تا اینکه یک ماه پیش
داشتم دفترامو زیر و رو میکردم که به همین بیت رسیدم و تصمیم گرفتم این کارو به سر انجام برسونم.
و نتیجه ش این ترانه  شد که به نادر مسچی واگذار شد و خود نادرهم آهنگسازی این کارو انجام داد و با نهایت احساس
اجرا کرد.تنظیم این کار رو دوست بسیار خوبم علی روحانی انجام داد که از همین جا بهش سلام میکنم و ازش بابت
این تنظیم خوب تشکر میکنم.
  در آخر این کار تقدیم میکنم به همه ی شما دوستان و همراهان همیشگی و همه ی
کسایی که با این شعر و آهنگ ارتباط  برقرار میکنن.
امیدوارم خط به خط این ترانه رو توی لحظه لحظه ی زندگیتون حس کنید.
 متن ترانه و لینک دانلود آهنگ رو اینجا براتون میذارم.
امیدوارم که لحظه های زندگیتون پر از حس خوشبختی باشه.

از امشب به یادت نفس میکشم
از این ترس بیهوده دس میکشم
تو امشب شدی باعث بودنم
از امشب به خواب تو سر میزنم
به شوق نگاه تو از پنجره
همه آدما رو نگا میکنم
به این حس خوبی که درگیرشم
واسه هر دوتامون دعا میکنم
چه احساس خوبی چه آغوش گرمی
خدا پیشمونه می تونی بفهمی
من امشب خدا رو کنار تو دیدم
با گرمای دستات به رویا رسیدم
تو هم مثل بارون به خاکم ببار
صدای خدا رو به یادم بیار
واسه لحظه ای که به هم میرسیم
بخند و غرورو بزارش کنار
تو خندیدنت حس خوشبختیه
مثه رقص پروانه تو دست باد
به آغوش من تکیه کن بیش از این
ازت راضیم واسه این اعتماد
محمد امین ناجی

برای دانلود آهنگ به این لینک برید

http://www.bestmusic5.us/8474-Nader-Meschi---Hese-Khoshbakhti

کوه

بدون تو وقتی قدم میزنم

یه کوهم یه کوه پر از دلهره

همیشه که پاهای من قرص نیست

یه وقتایی کوهم زمین میخوره

#محمد_امین_ناجی

آهنگ جدید نادر مسچی و امیر جاهد. ترانه سرا محمدامین ناجی

گله دارم مثه ابری که یه عمره بی قراره

گله دارم مثه چشمی که میباره

گله دارم که غرورم پیش تو بی اعتباره

واسه تو فرقی نداره کی به یاد تو بیداره

من از تو گذشتم که آروم بشم،ولی بازم این دل هوایی شده

چقد اعتمادت به چشمای من ،تو این لحظه ها ابتدایی شده

تو تصویر چشمای تو گم شدم چقد جنس چشمات خدایی شده

تو اون لحظه که تلخ و ناراحتی، واست خاطراتم تداعی شده

یه چیزی بگو دل بکن از سکوت بزار باز صدای تو یادم بیاد

شاید بعد از این آرزو قلب من به غیر از سکوت از تو چیزی نخواد

به جز حرف دوری به جز حرف درد یه چیزی بگو تا نشم برگ زرد

یه چیزی بگو تا همه آدما بدونن غمت با غرورم چه کرد

محمد امین ناجی

آهنگ جدید  نادر مسچی و امیر جاهد با نام از تو گذشتم  ترانه سرا: محمد امین ناجی

( تنظیم : مهران خالصی )
برای دانلود اینجا کلیک کنید

خواب زمستان ، محمد امین ناجی

هوا سرد است امشب باد و بورانی است در جنگل

درون باد میپیچد صدای مرغکی تنبل

میان کلبه ی گرم من و تو شعله میبخشد به ما گرمای این منقل

تو مشغول تماشای شکست شاخه ها هستی و من در حال روشن کردن مشعل

خدا را لا به لای لحظه هایم داده ام صیقل

نمازم را نشسته مینوازم وای از این تاول

چه بی رحمانه باران میشلوغد صحنه ی تاریک و ساکت را

گلویم هرز میخواند سرودی ساده و زیبا

از این تکرار پر معنای رعد وبرق خواب آلوده میفهمم،

خدا نزدیک ما از عشق میگوید

و پا بر عرش میکوبد

و باران میرسد بر ما

تو میترسی از این غوغا

تورا آهسته در آغوش میگیرم

تو را میگویم از فردا

تو را میگویم از خورشید و از صحرا

تو را میگویم از دریا

و حالا خواب نم نم چشم زیبای تورا...

محمدامین ناجی

خاموش

ای چشم پر از گریه

در صحنه ی آخر باش

با پنجره ها گفتم

یک لحظه ی دیگر، باش

از خانه ی تو تا من

یک عمر  جوانی بود

پیدا نشدی در من

خاکت عصبانی بود

حالا تو کجا هستی

معشوقه ی خاموشم

این بار تو جانت را

بسپار در آغوشم

من مرگِ همین شعرم

تکرار نخواهم شد

«از خواب خوش مستی

بیدار نخواهم شد»

میمیرم و با تلخند

دنیای شما ای وای

در حسرت دیروزم

 فردای شما ای وای

محمد امین ناجی

.